ما بصورت فردی نمیتوانیم با این حجم فراوان و متضاد از پدیدهها، حوادث و وقایع روزانه دراین منطقه ی استراتژیک با برداشت فوری دقیق ، اصولی وصحیحی روبرو شویم ، مگر اینکه ذهن خود را در تجزیه و تحلیل گروهی از ادراکات اجتماعی و اشکال کارعلمیو حقوقی از مجموع تحلیلهای مفید ترکیبی که با ید با کمک اهالی تحلیلگر رسانه ایجاد شود، بدست آوریم، این در حالیست که ما خود اجازه داده ایم تا ذهن مان از طریق رسانههای متعددشبکهی اجتماعی متنوع که بسرعت اخباری را با منبع یا بدون منبع با سرعت توزیع میکنند مجبوریم هربار بازیابی دوباره ناقص از آن داشته باشیم ، و خیلی خوب قابل درک است که در فرآیند اطلاع رسانی فقط تعداد معدودی کارکردملموس ومحسوس مورد انتظار،ته نشین آن محتوای خبری است . و بخش زیادی درآن محتوا تبلیغات ساختگی وجود دارد این را چگونه ارزیابی کنیم ؟ در حالیکه در اغلب اوقات حتی درطول یک ماه چهار خط مطلب تحلیلی تخصصی یا عمومیجلب نظرکننده عرضه نمیشود؟! دراین میان تمام عبارات خبری ، توضیحی ، مصاحبه ، تطبیق و توجیه را كه عاری از دست كم گرفتن موضوع ومخاطب نیست! پیش روی ما قرار میگیرد؟ و تصور میكنیم كه منبع ارسال از سوی فرستنده با حرکت از بین این خطوط برجسته در رسانهی محلی تا رسیدن به حقیقتی كه با واقعیت ادغامی، مدیریت شده ،همهی جوانب موضوع است ؟ گرچه مشخص است که یک گزارش با این فاصله ی نزدیك از ذهن و هوش ما چه میخواهد؟
ارائه تحلیل رسانهای دینامیک ( حرکت دهنده) از هر موضوع اجتماعی ، که آن را از نظر علمی به معنای تحلیلی بیرون میآورد ، نه مطابق با دعاوی سیاسی بلکه به واسطه تجربیات تاریخی ، دانش حرفهای واقعیت موجود، زمینهی برای ریشه یابی وقایع در صحنهی زنده ، درگیری با وقایع و پویایی شاخه وبرگ آفرینی آن ، با توجه به اینکه گفتههای ظاهری ممکن است بر فضای موجود تأثیر نگذارد. عموماً ، آنچه رسانهی تحلیل گر را به ویژه در زمینه روابط بین مسئول ومردم متمایز میکند ، این است که او از ظاهرتغییرات فوری بهره برده و پدیدهها را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد ، به گونهای که این زمینه شناختی بطور مداوم در حال پیشرفت و با تغییر و تحول پدیدههای جدید و سایر پدیدههای جدید در ارتباط است و در اینجا تحلیلگر«آکادمیک» به بررسی هدف اصلی خود در تحلیل و تفسیر پدیدههای اجتماعی باز میگردد.برای مثال ، در بررسی پدیدههای مشابه ، و در اینجا ما دوباره فکر میکنیم و سؤالی را دوباره مطرح میکنیم: آیا این فرض و نظربندیها ابزاری منظم برای تفسیر واقعیت یک موضوع در منطقه کافی است؟ یا اینکه واقعیت نظرات جدید که با اوضاع یک جلسه و نشست سازگار باشد همان کفایت سنجی شغلی را ، به ما تحمیل میکند؟ هنرتحلیل برای نالیز وقایع و اسکن دید درونی موضوع وطرف تحلیل است وتحلیلگر هنرمند با انگیزه میتواند با آن تحلیل تولدی دوباره به موضوعی فراموش شده بدهد و یا در مورد موضوعات پنهان یا درحال وقوع بحث کند ، در جستجوی راه حلهای مستقیم و غیرمستقیم واقعیت را به تصویر بکشد و از طریق نمادها ، زبان و سلیقههای رسانهی از آن انتقاد میکند تا بتواند افکارافراد را لمس کند و بر آنها تأثیر بگذارد. یکی از قدیمیترین موارد در تحلیل و ایده پردازیهای مرتبط با ارائه بدیلها که در زمان و مکان محدود نمیشود حال را دیده و آینده را هم افقی برایش ترسیم میکند.
"تحلیل "هنری است که تجارب را به سادگی میتواند به ذهن مخاطب ارسال والقاء کند ودر جستجوی راه حلها ، درباره موضوعات به روشی مستقیم بحث کند ریشه یابی( تاریخچه- تعاریف - استانداردها -دادههای مربوطه - مقایسهها- نظریات موجود مرتبط - سیرزمانی مرحلهی - را ه حلها - نقاط ضعف وقوت - نتیجه گیری - ) این هنر تحلیلگر است که با تاکتیکی آسان و چیدمان ایدهها و رسائی جملات هدف گذاری شده و بلاغت با تأثیرگذاری بر مخاطبین از فضای رسانهی بهره برده است ،علاوه بر اینکه از گفتاری که تابع قوانین بوده و از لحاظ جغرافیایی خصوصیات جامعه و واقعیت زندگی ، فرهنگ وقدرت تبادل فوری اطلاعات عمیق مطلوب موردنیاز بین مبدا ومقصد برخورداربوده ، بسیاری از موانع زبانی ، فرهنگی ، ارتباطی را با انتقال سریع مفاهیم مورد نظر و اطلاعات و تعامل آنی بین اجزای انسانی جامعه ارتباطی سازنده برقرار میکندو سبک زندگی وکار محلی صحیح متکی بردریافت تحلیل واقعی را تامین مینماید! .
این تسهیل سازی ذهن تحلیلی در منطقهی ما با کمک دانش ، فرهنگ مناسب ارتباط وتعامل وهمکاری،سرمایه گذاری و سبک کارحرفه ی به عنوان بخشی از خانواده بزرگ جامعهی اسم ورسم دارجنوب استان بوشهر قابل بررسی است تا اینگونه همهی ما را در هر آنچه از توسعه و تغییرمثبت و رفاه اتفاق میافتد ، بتواند رسانهی تحلیلی را شریک همیشگی قابل اعتماد ودلسوز خود بشمار آورد. / عبدالمجیداورا
نوع مطلب :
تحلیل مقاله،
برچسبها :
نجوای کنگان .نیاز به رسانههای پیشرو وتحلیلگران دلسوزدرجنوب استان بوشهر!،
لینکهای مرتبط :