چرا دروغ میگوییم؟
صداقت میتواند بهترین سیاست برای تعامل باشد ، اما چرا فریب و دروغ به بخشی از ماهیت ما انسانها تبدیل شده است؟!
در
پاییز سال 1989 ، دانشگاه پرینستون در بین دانشجویان جدید خود جوانی به
نام الکسی سنتانا را پذیرش کرد که داستان زندگی وی مورد تحسین کمیته پذیرش
قرار گرفت.این جوان به سختی مجوز آموزش رسمیدریافت کرده بود. او تقریباً
دوران نوجوانی را به تنهایی گذرانده بود و در خارج از "یوتا " زندگی میکرد
، جایی که مواظب دامها بود و گوسفندان را چوپانی کرده و فلسفه میخواند و
برای تبدیل شدن به یک دونده ، او خود را در بیابان ماجوا(Majave )
آموزش داده بود.پس از این تعاریف او بعنوان یک ستاره در فضای دانشگاه
مطرح شد و در سطح دانشگاهی نیز با کسب رتبههای عالی تقریباً در هر کلاس ،
عملکرد خوبی داشت. رزومه و پیشینه فوق العاده؛ به نوعی به او جذابیت
اسرارآمیزی اضافه کرده بود. وقتی هم اتاقی اش از او در مورد عدم استفاده
از تختخواب برای استراحت سؤال
کرد ، پاسخ داد که او فقط خوابیدن روی زمین را میداند!خیلی منطقی به نظر
میرسید کسی که عمراً در رختخواب نخوابیده است ، علاقه ی به تختخواب
نداشته باشد.
بازدید : 880
پنجشنبه 7 خرداد 1399 زمان : 16:23